الموضوع: نیایش
عرض مشاركة واحدة

حبیب عساکره
عضو برونزي
رقم العضوية : 69554
الإنتساب : Dec 2011
المشاركات : 518
بمعدل : 0.11 يوميا

حبیب عساکره غير متصل

 عرض البوم صور حبیب عساکره

  مشاركة رقم : 1  
المنتدى : المنتدى العام
افتراضي نیایش
قديم بتاريخ : 11-12-2011 الساعة : 10:45 PM


السلام علیکم جمیعا ایها الاخوة والاخوات

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم

چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم

تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم

رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم

به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم

فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم

مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم

شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستان



من مواضيع : حبیب عساکره 0 ( المهدي (ع) ‏منا أهل البيت )
0 من أهل السنة من قالوا بولادة المهدي (ع) )
0 كيف نصلي على النبي محمد (ص)؟ من کتب المخالفین
0 حدیث الثقلین من کتب المخالفین
0 سجل حضورك في زيــارة الإمام الحسين (ع) في يوم عاشــوراء
رد مع اقتباس